ایکیگای (ikigai) چیست و چطور توجه به آن باعث خودآگاهی و خودشناسی بهتر می شود؟
یک ضربالمثل ژاپنی هست که میگوید: « فقط فعال بودن است که باعث میشود ۱۰۰ سال عمر کنید» این ضربالمثل پایه و اساس درک ایکیگای است.
ایکیگای در لغت به معنای دلیلی برای زنده بودن است و ژاپنیها معتقدند هرشخصی ایکیگای مخصوص به خود را دارد، به عبارتی هرکس برای زیستن باید دلیل منحصر به فرد خودش را بیابد.
جزایر اوکیناوا در ژاپن، مملو از شهروندان ۱۰۰ ساله است و پیرترین مردم دنیا، در آنجا زندگی میکنند.
در این منطقه از هر صدهزار نفر، دو هزار و چهارصد وپنجاه و پنج نفر بیشتر از صدسال عمر میکنند که این آمار بسیار بالاتر از میانگین جهانی است.
اما حالا سوال اینجاست که راز طول عمر زیاد مردم این منطقه چیست؟ یافتن این راز، کلید داشتن زندگی شادتر و طولانیتر است.
پژوهشگرانی که روی مردم این منطقه کار کردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که مهمترین دلیل این اتفاق علاوه بر رژیم غذایی مناسب، سبک زندگی ساده، چای سبز و آبوهوای نیمه حارهای است.
ممکن است تعجب کنید اگر بدانید این منطقه دقیقا جایی است که در اواخر جنگ جهانی دوم، دویست هزار کشته بر جای گذاشته است.
با این حال مردم منطقهی اوکیناوا، با هم و حتی با دشمنانشان، بر اساس اصل «ایچاروباچود» زندگی می کنند. بر طبق این اصل افراد با همه مثل خانواده خود برخورد می کنند حتی اگر غریبه باشند و برای اولین بار با آنها روبرو شوند.
فرهنگ اوکیناوا، ایکیگای را به عنوان “دلیلی برای برخاستن در صبح” و به معنی دلیلی برای لذت بردن از زندگی، آموزش میدهد.
در یکی از سخنرانیهای تد، دن بیوتر، ایکیگای را یه عنوان یکی از دلایلی مطرح کرد که باعث میشود انسانها در برخی مناطق جهان زندگیهای طولانی داشته باشند.
واژه ایکیگای معمولاً برای اشاره به منبع ارزش در زندگی یک شخص یا اشاره به چیزهایی که زندگی یک شخص را ارزشمند میکنند، استفاده میشود.
همچنین، این واژه برای اشاره به شرایط ذهنی و روحانیای به کار میرود که تحت آنها اشخاص احساس میکنند که زندگی آنها ارزشمند است.
این شرایط لزوما به شرایط اقتصادی یک شخص یا شرایط کنونی اجتماع مربوط نیست.
حتی اگر کسی احساس کند که شرایط کنونی تیره است، ولی در ذهن خود هدفی داشته باشد، ممکن است ایکیگای را احساس کند. رفتارهایی که باعث میشود که ایکیگای را احساس کنیم، کارهایی نیستند که مجبور به انجام آنها میشویم؛ این رفتارها خودبهخود و طبیعی از ما سر می زند.
در مقالهای با عنوان “ایکیگای: فرآیند اجازه روی دادن فرصتهای شکوفایی شخص”، کوبایاشی سوکاسا میگوید “مردم تنها در شرایطی میتوانند ایکیگای واقعی را حس کنند که بر اساس بلوغ شخصی، ارضای امیال مختلف، عشق و شادی، نشست و برخاست با دیگران، و نوعی از حس ارزش در زندگی، به سمت خودشناسی پیشرفت کنند.”
ایکیگای خودتان را کشف کنید
من در گذشته، به اشتباه، باور داشتم که پول باعث رضایت کامل میشود و به همین دلیل در ابتدا حوزه مالی را انتخاب کردم. تصورم این بود که اگر پول داشته باشم، میتوانم بر دنیا اثر بگذارم. اما در مقابل، چیزی که آموختم این است که اهداف به همه چیز شکل میدهند.
برای کشف کردن ایکیگای خودتان باید بدانید به چه چیزی بیشتر از همه اشتیاق دارید، سپس خودتان راه و وسیله رسیدن به آن را خواهید یافت. «استیو جابز» مثال فوقالعادهای برای این ادعاست؛ اگرچه به جابز به عنوان نابغه تکنولوژی فکر میکنیم، اما باید در نظر داشته باشیم که جابز پیش و بیش از هرچیزی، عاشق صنعتگری بود. خواه این عشق در مورد جمعآوری فنجانهای چای دستساز باشد یا علاقه و وسواس به جزئیات طراحی کالاهای متفاوت. اما جابز خودش را درون اشتیاقش برای اشیا ریز ساخته شده غرق کرد. اپل و پیکسار تنها واسطههای انتخابشده ابراز او بودند.
این همان چیزی است که میتوانم با آن ارتباط برقرار کنم. اگر بگویم که همیشه عمیقا به مسائل مالی، تکنولوژی یا حق رای دادن توجه میکردم، دروغ گفتهام. در واقع، اینها به طور خاص برایم به خودی خود معنا ندارند. آنچه من برایش اشتیاق دارم شفافیت، حقیقت و کمک به دیگران برای زندگی کردن با بالاترین حد تواناییهایشان است.
ایکیگای بر پیدا کردن لذت، رضایت کامل و تعادل در زندگی روزانه تاکید میکند. ممکن است به آسانی قربانی این تفکر منفعل و راکد شویم که شغل، خانواده، علائق و تمایلات ما تماما جنبههایی جدا و بیربط از زندگی ما هستند. در واقع، حقیقت بنیادی ایکیگای این است که هیچ چیز جدا از هم نیست و همه چیز به هم مربوط میشوند.
راستی ایکیگای شما چیست? برایم بنویسید
عالی بود، ممنون
درود عارفه عزیز سپاس از شما
سلام و درود فراوان
به جرات می تونم بگم یکی از بهترین نوشته هاتون این مقاله ست و برام خیلی آموزنده بود. پس سپاس بابتش:)
قسمت دوم هم بر میگرده به سوالی که پرسیدین
راستش جواب دادن به این سوال همچنان جزء سوال های سخت زندگی منه و فکر میکنم همین خرده فعالیت های نوشتن هم که در برنامه ی روزانه دارم کاریه در مسیر کشف ایکیگای شخصیم!
در کل چیزی که همیشه احساس کردم اینه که من خطا می کنم، یاد می گیرم، رشد می کنم و بعد از اون باید در حد توان اصلاح کنم، یاد بدم و باز هم رشد کنم!
یعنی اول در خدمت شناخت خود بودن به منظور کمک به دیگران در شناخت خودشون درمسیری که زندگی نام گذاری شده، میتونه تعریف تقریبا درستی از ایکیگای من باشه…
سبز باشید و برقرار
درود فاطمه عزیز انشالله به زودی ایکیگای خودتون رو کشف کنید سپاس از همراهی شما
سلام خیلی عالی بود.
سپاس بیکران ممنون از نگاهتون